13/4/95
سلام گل گلی مامان.دیروز بابابا و مامان رفتیم که برای مامان کفش بخریم چون ماههای آخره و نزدیک تولد مهمونمون نیایشه ومن یک مقدار سنگین شدم و اذیت میشم.شما توی ماشین خوابیده بودی من و بابا رفتیم کفش بخریم ولی یک جفت کفش خوشگل تابستونی صورتی دیدیدیم ولی دلمون نیومد برای شما نخريم به خاطر همین بیدارت کردیم و اون رو خریدیم و شما کلی ذوق کردی.دیشب هم که اومديم خونه شما هر دو دقیقه یکبعر میرفتی بیرون و کفشهات رو نگاه میکردی.حتی امروز هم تا مهد همش به کفشهات نگاه میکردی تو مهدهم به. همه نشون دادی. قربونت برم که انقدر زود خوشحال میشی.امیدوارم همیشه شادوخندون باشی.
نویسنده :
مامان و بابا
21:25